پرایس اکشن یکی از روشهای معاملهگری پرطرفدار است که معاملهگران میتوانند با درک عمیق این روش، عملکرد خود در بازارهای مالی را به میزان قابل توجهی بهبود ببخشند. با این حال همچنان مفاهیم گمراه کننده و موقعیتهای نامفهوم زیادی نیز وجود دارند که ممکن است تریدرها را دچار سردرگمی کند یا حتی موجب از دست رفتن سرمایه آنها شود. ما در این مقاله نکات کلیدی در خصوص پرایس اکشن را شرح دادهایم که میتواند کمک شایانی به معاملههای شما بکند.
پرایس اکشن چیست؟
طبق گفته های حسینی فایننس پرایس اکشن مجموعهای از الگوها و رفتارهای قیمتی است که بر روی نمودار قیمتی دارایی نشان داده میشود. این الگوها و رفتارها بر اساس تغییرات قیمتی در طول زمان شناسایی میشوند و به عنوان یک روش تحلیلی در بازارهای مالی مورد استفاده قرار میگیرند.
به طور کلی میتوان گفت در روش تحلیلی پرایس اکشن برای پیش بینی روند حرکت یک دارایی نیازی به استفاده از شاخصهای فنی یا اخبار و رویدادهای اقتصادی وجود ندارد و به تنهایی میتوان از روی کندلهای ثبت شده بر روی نمودار تصمیمگیری کرد. در ادامه نکات ضروری در خصوص استفاده از این روش که هر تریدری باید بداند، آورده شده است.
محدوده حمایت و مقاومت بهتر از خطوط حمایت و مقاومت هستند.
خطوط حمایت و مقاومت دو مفهوم اساسی و مهم در روش پرایس اکشن است اما تنها تعداد کمی از معاملهگران میتوانند با درک درست این مفهوم به سودهای قابل توجهی در بازارهای مالی دست یابند.
بسیاری از تریدرها به جای در نظر گرفتن یک محدوده حمایتی و مقاومتی، تنها برخی از خطوط را به عنوان خطوط حمایتی و مقاومتی در نظر میگیرند و تحلیلهای خود را بر اساس آنها انجام میدهند. اگر چه این خطوط بی نقص به نظر میرسند، اما در طی روندهای جاری ممکن است موجب بروز خطا نیز گردند. دلیل این امر این است که یک خط به تنهایی بر روی مسیر حرکت قیمت تاثیر نمیگذارد، بلکه این محدوده حمایتی و مقاومتی است که بیشترین تاثیر را بر روی روند حرکت قیمت دارد.
در حقیقت استفاده از محدوده حمایتی و مقاومتی به جای خطوط، این امکان را برای معاملهگران فراهم میکند تا موقعیتهای مناسبی که قیمت در آن خط را لمس نمیکند، از دست ندهند و همچنین در دام جهشهای ناگهانی و لحظهای قیمت نیافتند. در نتیجه معاملهَگران با شناسایی این نویزها بر روی محدوده، میتوانند از بازارهای مالی کسب سود نمایند.
تمام تمرکز خود را بر روی قلهها و کفها بگذارید.
توجه به قلهها و کفها بر روی نمودار قیمت اطلاعات مهمی در خصوص قدرت یک روند و جهت بازار میدهد. همچنین معاملهگران با آنالیز قلهها و درهها میتوانند از قبل از پایان یک روند و شروع یک روند بازگشتی مطلع شوند.
آنالیز قلهها و درهها یک راز مهم و قدرتمند در پرایس اکشن است که میتوان آن را با سایر روشهای محبوب و معروف ترکیب کرد. برخی از مواردی که به شما در شناخت بهتر سقفها و کفها کمک میکند به شرح زیر است:
-
موجهای بلند بر روی نمودار قیمت، نشانهای از یک سیگنال قوی برای تایید روند است.
-
در صورتی که قیمت پیش بینی شده شما با ایراداتی مواجه باشد و قلهها و کفهای بالاتر بر روی نمودار بسازد، انرژی جنبشی در بازار با کاهش همراه است.
-
اگر افزایش نوسان قیمت به هنگام ایجاد قلهها و درهها مشاهده کردید، لازم است که بدانید در حال تجربه کردن بزرگترین حجم نوسان هستید.
-
هنگامی که در یک روند صعودی قیمت بالاتر از قله قبلی نرود، عدم خروج در حرکت بعدی نمودار میتواند با ریسک همراه باشد.
موقعیت کنونی قیمت را در زمان معاملات به روز رسانی نمایید.
حتی اگر مطمئنترین سیگنالهای پرایس اکشنی را بگیرید، میتوانید با گرفتن پوزیشن در یک نقطه مهم شانس موفقیت خود را افزایش دهید. بسیاری از معاملهگران به این نکته کم توجهاند و همین امر موجب کاهش میزان سود آنها میشود.
همه چیز در این روش نسبی است.
نکته مهمی که معاملهگران باید در نظر داشته باشند این است که همه چیز در این روش نسبی است و آنها نباید انتظار داشته باشند که روند نمودار همواره با تحلیلهای آنها مطابقت داشته باشد. در نتیجه معاملهگران باید اطلاعات و قیمت قبلی را نیز در حرکت نمودار لحاظ نمایند و کندلها را با کندلهای قبل از آنها نیز مقایسه نمایند.
فشار آوردن به آماتورها
برای معاملهگران حرفهای بسیار آسان است که تخمین بزنند، وقتی یک الگوی پرایس اکشن شکل می گیرد، معاملهگران تازه کار یا آماتور در کجا وارد معامله میشوند و در کجا استاپ خود را قرار دهند. در حقیقت این شکار استاپ توسط تریدرهای حرفهای انجام میشود و به سادگی به آماتورها، برای ایجاد نقدینگی بیشتر فشار میآورند.
به دنبال الگوهای کتابهای درسی نباشید.
یک مشکل بسیار بزرگ اکثر معاملهگران این است که به دنبال الگوهای کتابهای درسی بر روی نمودار قیمت میگردند و میخواهند معاملات خود را طبق این الگوها انجام دهند. معامله با این روش کار بسیار اشتباهی است، زیرا قیمت یک مفهوم بسیار پویاست و دائما در حال تغییر هستند و اگر معاملهگر بخواهد به همان شیوه بر روی الگوهای مشابه معامله کند، با شکست مواجه خواهد شد.
انتخاب بازار صحیح
انتخاب یک بازار صحیح یک مفهوم اصلی در روش پرایس اکشن است که کمتر به آن توجه میشود. در واقع شما باید به دنبال داراییهایی باشید که به طور مشخص الگوهای پرایس اکشن را نشان دهد و از ورود به بازارهای پر نوسان دوری کنید.
تفاوت پرایس اکشن ICT و RTM
سبک ICT و RTM دو سبک پرطرفدار در روش پرایس اکشن هستند که اطلاعات بیشماری در رابطه با رفتار قیمت یک دارایی میدهد. در واقع در روش پرایس اکشن ICT معاملهگران برای تجزیه و تحلیل قیمت به دنبال پول هوشمند و عملکرد آن در بازار سرمایه هستند در حالی که در روش پرایس اکشن RTM سرمایهگذار نقاط استاپ یا حد ضرر تریدرهای خرد و کوچک را شکار میکند.
به طور کلی میتوان گفت سبک ICT یک گزینه مناسب برای معاملات بازار فارکس است در حالی که سبک RTM در بسیاری از بازارهای مالی کاربرد دارد. به همین دلیل بهتر است تمام معاملهگران برای موفقیت بیشتر در بازار سرمایه با هر دو سبک آشنایی کامل داشته باشند. در ادامه لیستی از تفاوت پرایس اکشن ICT و RTM قرار داده شده است.
- سبک ICT روانتر و سادهتر از سبک RTM است.
- سبک ICT به نوعی تقویت شده سبک لنس است در حالی که سبک RTM پیشرفته شده سبک عرضه و تقاضا است.
- در سبک ICT به اورد بلاکها توجه میشود اما در سبک RTM به فلگ لیمیتها توجه میکنند.
ستاپهای پرایس اکشن ICT
استاپ هانت و CHOCH از جمله ستاپ های پرایس اکشن ICT است. استاپ هانت در معاملات بسیاری از سرمایهگذاران رخ میدهد و موجب میشود تا بعد از فعال شدن حد ضرر، قیمت به سمت هدف معاملاتی آن شخص حرکت کند. به طور کلی میتوان گفت استاپ هانت با میزان نقدینگی بازار رابطه عکس دارد، یعنی هر چقدر میزان نقدینگی بازار کاهش یابد احتمال وقوع استاپ هانت بیشتر است.
در طرف دیگر CHOCH به معنای تغییر در ساختار بازار است. در حقیقت هنگامی که یک روند صعودی یا نزولی داریم مسلما تشکیل سقفها و کفها نمیتواند تا ابد ادامه داشته باشد و در نهایت در یک موقعیت این ساختار تغییر جهت خواهد داد. در این حالت میگوییم CHOCH رخ داده است.
/ پایان رپرتاژ
این مطلب صرفا جنبه تبلیغاتی داشته و کلاسیک وب هیچ مسئولیتی را در رابطه با آن نمیپذیرد.
آخرین دیدگاه ها
تا کنون دیدگاهی ثبت نشده است.